سلام قرار نبود هر روز بیام اینجا ................................. روم رو برگردوندم ............................... یاد مامانم افتاد ........................... فکر می کردم .......................... حالم بده ........................ احساس می کنم دارم خفه می شم خدا خدا حالم خیلی بده
بنویسم حالم بده
ولی امروز صبح
بعد از همه دعواهای دیشب
از خواب پریدن ساعت 3
جلوی در اورژانس بیمارستانمون
چند نفر داشتن خودشون رو می زدند
مادرشون مرده بود
اصلا دلم نمی خواست نگاه کنم
اصلا نمی خواستم ببینم به اونها چی می گذره
که مریض تو خونه افتاده
تنم لرزید
انقد حالم بد شد که ...
بعد از چند ماه برام عادی شه
ولی گریه آدم های عزیز از دست داده
برام عادی نشد
حالم واقعا بده
دلم می خواد گریه کنم
اما نمی تونم
بغض گلوم رو گرفته
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |